چنان که از ملاحظات فوق برمیآید، ارائه تعریف یا اهدافی معین برای خدمات راهنمایی و مشاوره، که مورد پسند همه مشاوران باشد، بعید مینماید.لیکن در مورد اهداف کلی مشاوره میتوان توافق حاصل کرد.تقریبا همه مشاوران معتقدند که هدف اصلی مشاوره تعبیر رفتار مراجع در جهتی است که وی را به یک زندگی سودمندتر و رضایت بخشتر رهنمون سازد.
و در این مسیر کاوش و درک خویشتن به منظور خود- رهبر شدن یک هدف مورد قبول است.فرض این است که در امنیت رابطه مشاورهای افراد قادرند در احساسات، ادراکات، ارزشها، درک خویشتن از دیگران، (1)-G.Sorenson,1965
(2)-Belkin,1975
(3)-Rollo May
(4)-Man''s Search for Himself(1953)
(5)-Erick From
(6)-The sane society(1955)
(7)-Carl Rogers
روابط با افراد دیگر...و ترسها و گزینشهای زندگی خویش کاوش کنند.حاصل این کاوش بینش بیشتر، خود ادراکی و تصریح نفس، برنامهریزی و تغییر رفتار خواهد بود.با توجه به این که بیشتر مشاورین موافقند که نتیجه مطلوب مشاوره خودشناسی 1 و خود- رهبری 2 فرد مراجع-دانشآموز است، محور مشاوره را میتوان آموزش مشکلگشایی، تصمیمگیری و برنامهریزی دانست.در این مورد مشاوران میتوانند به مراجعین خود کمک کنند تا اطلاعات محیطی لازم برای اتخاذ تصمیمات مناسب را کسب کنند و نسبت به آن بخش از خصوصیات شخصی خود که ممکن است با اتخاذ تصمیمات مرتبط یا در تعارض باشد صراحت و پذیرش حاصل کنند.البته، این بدین معنی نیست که مشاوران به دانشآموزان میگویند چه چیز نادرست است و چه باید بکنند.بلکه به آنان کمک میکنند تا خود به این مهم دست یازند و بر اساس اراده و تصمیم خویش سازگاری تحصیلی، شغلی، شخصی و کمال خویشتن را بازیابند.
بنابر توضیحات فوق نگارنده معتقد است:مشاوره جریان همیاری تخصصی با فرد در بررسی مشکل او از جوانب و دیدگاههای مختلف است تا با یادگیری فرایند مشکلگشایی و اخذ بینشی وسیع و همه جانبه نسبت به مسایل موفق به اخذ تصمیم مناسب شود.
مشاوره بر مشکلات مراجع تأکید دارد و به او یاری میدهد تا بیاموزد چه چیز برای حل این مشکلات لازم است.در حالی که راهنمایی، که از حیطه وسیعتری برخوردار است، با تأکید بر رشد شخصی کلیه افراد و پیشگیری از مشکلات، منتظر رویداد مشکل نمیماند، بلکه در قالب یک سری خدمات سازمان یافته و منظم میکوشد تا تمام نظام تعلیماتی را تقویت کند و به همه توجه کند نه فقط افرادی که صرفا مشکل دارند.با این همه، اهداف آجل هر دو یاری دادن به فرد در مسیر خود-رهبری سازنده، رشد و تکامل نیروهای بالقوه فردی در سایه شناخت خویشتن و محیط، برنامهریزی، تصمیمگیری عاقلانه و در نتیجه برخورداری از سازگاری و سلامت روان بیشتر است.
مشاوره عملی- 3 یک دیدگاه
از آنجا که راهنمایی و مشاوره رسیدن به اهدافی مشابه از مسیرهای متفاوت است، بلکین معتقد است بهتر آن است که کلمهای واحد بیابیم که بتواند کنش دوگانه این تعهد را بیان کند.او اصطلاح مشاوره عملی را پیشنهاد میکند.او میگوید اگر مشاوره حقیقتا متعهد به رشد فرد است و هر دانشآموزی که به مدرسه راه مییابد باید به طریقی، مستقیم یا غیر مستقیم، از کار مشاور سود جوید، کاربرد این اصطلاح واحد که میتواند کل فرایند خدماتی راهنمایی و مشاوره را در بر گیرد مناسبتر است.به گمان او این اصطلاح به حد کافی وسیع است و میتواند جنبههای عملی آنچه را قبلا راهنمایی، مشاوره و رواندرمانی نامیده میشد، بدون نیاز به برقراری تمایز بین آنها، فراگیرد.از دیدگاه او مشاوره عملی که زیرساز آن یک فلسفه جامع و خودآگاهی است، با تعهد به رشد همه جانبه فرد عمل میکند و شامل مصاحبههای رویاروی، فرایندهای گروهی، خدمات مدرسهای، برنامههای تستی، فعالیتهای فوق برنامه، اطلاعات (1)-Solf-realization
(2)-Self-direction
(3)-Practical Counseling
تحصیلی و شغلی و هر چیز دیکری است که به رشد و تکامل مراجع به عنوان یک شخص کمک میکند.او میگوید با درک مشاوره عملی مشاورین قادر خواهند بود که موقعیت خود را در سلسله مراتب تعلیم و تربیت و خدمات بهداشت روانی کاملا درک کنند و این مشاورینند که بیش از هر کس دیگر فرصت این را دارند که به پرورش نسل جدیدی که باید سالمتر، خرسندتر و عاقلتر از نسل قبل باشد، کمک کنند.
چگونگی احیای خدمات راهنمایی و مشاوره
آشنایی با اهداف خدمات راهنمایی و مشاوره، نیز علم به این که هدف مدرسه تنها آموزش علمی، انتقال دانش و رشد عقلانی نیست بلکه زندگی توفیقآمیز در جامعهای سریعا در حال رشد نیازمند کسب یک سری آگاهیها و مهارتهایی است که در قالب تدریس سنتی مطالب درسی ارائه نمیشود، ما را به معلمینی خاص به نام مشاور نیازمند میسازد.این معلمین می توانند در جهت تحقق بخشیدن به اهداف جامع آموزش و پرورش که همانا، رشد همه جانبه فرد در زمینههای تحصیلی، شغلی، روانی-عاطفی، سازشی، اجتماعی... است، گام بردارند.به عبارت دیگر، این معلمین می توانند در مسیر پویش تعلیم و تربیت، که به فعلیت رساندن و وسعت بخشیدن به قابلیتهای فرد است، به هر فرد محصل یاری دهند که به کسب بهترین رشد ممکن عقلانی و شخصی خویش نایل آید.
ضمن بهرهبرداری از دانش دیگران در زمینه اهداف قابل قبول و متعالی خدمات راهنمایی و مشاوره، نظام آموزشی و پرورش جامعه ما نیازمند این است که در جستجو برای تعیین اهداف سازنده و پویای خدمات راهنمایی و مشاوره خود به این سوال که«چه خدمت آموزشی لازمی در جامعه ما باید ارائه شود که هم اکنون توسط والدین، معلمین، مربیان، سایر کارکنان مدرسه، دوست، آشنا و دیگران انجام نمیگیرد؟» پاسخ گوید.پاسخ این سوال که گه گاه باید پرسیده شود و منعکس کننده نظر تمام اقشار ذیربط جامعه: متخصصین و اساتید دانشگاه، مسئولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش-مربیان، محصلان، تجار و کسبه...باشد، میتواند راهگشای تعیین اهداف عملی، مورد نیاز و سودمند خدمات راهنمایی و مشاوره در ایران باشد.
نظرات شما عزیزان: